۱۳۸۷ بهمن ۱۴, دوشنبه

پيروزي با كدام قرائت؟ (نقل شده از ر.و.ز آنلاین)


احمد زيدآبادي - دوشنبه 14 بهمن 1387 [2009.02.02]

po_zeydabadi_01.jpg

غزه زخمي عميق برداشته و داغي بزرگ ديده است. اسرائيل موشك پراني حماس را علت تهاجم خود به نوار ‏غزه اعلام كرده و حماس نيز خوي تجاوزگري اسرائيل را عامل حمله به اين منطقه قلمداد كرده است.‏

اسرائيل مي‌گويد به همه اهداف خود در جنگ غزه دست يافته و حماس مي گويد اسرائيل به هيچيك از اهداف ‏خود دست نيافته است. اسرائيل اعلام پيروزي كرده، حماس نيز دقيقا همين كار را كرده است.‏

در گوشه و كنار جهان بين هواخواهان هر يك از دو طرف دعوا در باره اينكه كداميك پيروز اين جنگ لعنتي ‏شده‌اند، بگو مگوست. در كشور ما همه بايد بگويند حماس برنده جنگ است و اگر جز اين گفته شود، معنايش ‏حمايت از اسرائيل است كه در ديار ما بزرگترين اتهام روي زمين است.‏

اگر به فرض اسرائيل به همه اهداف خود در جنگ غزه هم دست يافته باشد، اين فقط علامت قدرت آن است و ‏نه دليل حقانيت آن. اما چنين استدلالي هم در كشور ما به معناي حمايت از اسرائيل است، چرا كه به زعم ‏صاحبان قدرت، اسرائيل علاوه بر آنكه ناحق است، حتما هم بايد شكست خورده باشد و حماس افزون بر آنكه ‏حق است، حتما بايد پيروز شده باشد!‏

اينكه چه ارتباطي بين پيروزي و حقانيت است، امر پيچيده‌اي نيست. طرف حق مي‌تواند پيروز باشد يا شكست ‏بخورد. طرف ناحق هم همينطور، پس چرا در كشور ما اين دو چنان لازم و ملزوم يكديگرند كه شك در يكي ‏مترادف شك در ديگري است؟

اين مساله گويا فقط مختص صاحبان قدرت در كشور ما نيست. سوريه و حزب الله و جهاد اسلامي و حماس ‏نيز از همين عينك به جهان مي نگرند و بي دليل نيست كه همه به اعلام ناحق بدون اسرائيل در حمله به نوار ‏غزه و حتي اعلام شكست آن بسنده نكرده‌اند بلكه تاكيد غليظ و ويژه‌اي بر پيروزي حماس داشته‌اند.‏

حماس مي توانست اعلام حقانيت كند، اعلام مظلوميت كند، اما چه اصراري به اعلام پيروزي در اين جنگ ‏يك طرفه و خانمانسوز دارد؟

اگر يك شهروند عادي فلسطيني از رهبران حماس بپرسد كه آيا نابودي زيرساخت‌هاي دولتي در نوار غزه، بي ‏خانمان شدن دهها هزار مردم عادي، كشتار بيش از 1300 نفر از جمله شمار زيادي زنان و كودكان و ‏بازگرداندن شرايط نوار غزه به دوران ماقبل صنعتي پيروزي است، آنها چه پاسخي خواهند داد؟

مسلما اينها همه مي تواند نشانه بيرحمي اسرائيل باشد، اما چرا علامت پيروزي حماس ديده مي‌شوند؟

شايد پاسخ همه اين پرسش‌ها اين باشد كه حماس مي خواهد استراتژي مبارزاتي خود را مفيدترين استراتژي ‏براي آزادي فلسطين معرفي كند و از همين رو، جنگي خانمانسوز را پيروزي مي‌داند.‏

استراتژي پرتاب موشك‌هاي قسام كه برخي نام «فشفشه» بر آنها مي گذارند، اما پر هزينه است و اين نكته‌اي ‏نيست كه حماس حاضر به اعتراف به آن باشد.‏

راههاي بسيار كم هزينه تر و بهتري براي فلسطيني ها در جهت آزادسازي سرزمين هاي اشغالي وجود دارد ‏كه در كشور ما سخن از آنها به معناي دفاع از اسرائيل است.‏

فلسطيني‌ها بدون شك مي توانند با سازماندهي يك جنبش فراگير ضد خشونت عليه ادامه اشغال سرزمين ها، ‏ساخت ديوار امنيتي و گسترش شهرك هاي يهودي نشين عرصه را چنان بر زمامداران تل‌آويو تنگ كنند كه ‏چاره‌اي جز بازگشت به مرزهاي سال 1967 نداشته باشند.‏

چنين جنبشي، هم سبب وحدت فلسطيني‌ها خواهد شد، هم حمايت قاطع جامعه بين المللي را در پي خواهد داشت ‏و هم شكاف در جامعه اسرائيل را دامن خواهد زد.‏

در كشور ما اما سخن از جنبش مدني عليه اسرائيل و تاكيد بر برچيدن ديوار امنيتي و شهرك هاي يهودي ‏نشين، به معناي حمايت از اسرائيل تلقي مي‌شود چرا كه چنين تحركاتي نابودي اسرائيل را سبب نخواهد شد.‏
گويا حماس با چنين دركي، ترجيح مي‌دهد به بهاي واكنش‌هاي هولناك اسرائيل و تفرقه در صفوف فلسطيني‌ها، ‏از پرتاب موشك‌هاي كم اثر قسام به شهرهاي اسرائيلي دست برندارد.‏

البته اينكه فلسطيني ها از جمله حماس چگونه مي خواهند سرنوشت خود را رقم بزنند به خود آنان مربوط ‏است، اما بيم من از آن است كه مسئولان كشور ما هم وقتي از پيروزي ايران در جنگ احتمالي با آمريكا و ‏متحدانش سخن مي گويند، منظورشان از نوع پيروزي حماس در جنگ 22 روزه غزه باشد يعني كشتار وسيع ‏غيرنظاميان، نابودي زيرساخت‌ها و آوارگي مردم بر روي ويرانه‌هاي ناشي از بمباراني وسيع و بيرحمانه.‏
خداوند كشور ما را از اين نوع پيروزي ها در امان دارد.‏


هیچ نظری موجود نیست: