۱۳۸۶ اسفند ۱۳, دوشنبه

کمی پراکنده (بدون تیتر)

اول اینکه باسچه رفته سبیت ، خلایق شادمان و فرحناکند، از همه بیشتر من! یک آدم بددهن و بی تربیت و بی جنبه از جمع بره ، جمع باحال که هست باحالتر هم میشه!!!
من از صبح رادیو صدای آمریکا گوش دادم :))

***

این ماشین ما را نمود! آقا من نمی دونم مامان اینا ماشینو پسندیده بودن یا خانومو(صاحب ماشین)! این که لگنه! هر روز یه جاییش تلنگش در میره و زرتش قمصور (شایدم قمسور، یا غمصور یا غمسور)میشه! امروزم باز باید ببرمش تعمیرگاه! دیروز رفته شلنگ بنزینش عوض بشه ، دراش به تق و توق افتاده !!!!

***

چه راحت میشه این آرش ترکه رو گذاشت سر کار! منو مرجان با مسخره بازی سر هیچ و پوچ ، دو روزه فرستادیمش سر کار:))))

***

بازم داره عید میشه! باز من دپرشن عید می گیرم :(( کاش بشه یه کمی درس بخونم! یه CCNA بدم دیگه ! داره دانشم کپک میزنه!
عید که میشه ها ! من بدجوری به پوچ بودن زمان و زندگی پی می برم! نه با مامان اینا خوش میگذره ، نه مایه پایه دارم که مسافرتی چیزی برم ! :(

***

باز مچ پاهام و کمرم شروع کرده به درد کردن ، باید این وزن رو یه خرده کم کنم!

من برم ددر:)

۱ نظر:

ناشناس گفت...

يه جنتو بخر حالشو ببر.